بر اساس ادعای غالب، پستمدرنیسم اندیشهای ذهنی و ایدهالیستی است که در برههای از زمان، در اواخر قرن بیستم، در محافل روشنفکری سربرآورد؛ اما به واسطه ایدهالیسم نهفته در خود نتوانست در واقعیتهای اجتماعی جلوهگر شود و رو به افول رفت. مقاله حاضر، با تکیه بر روش نشانهشناسی و از رهگذر تحلیل و مقایسه چهار کارتون تلویزیونی در دو برهه مختلف، دهه 1970 و بعد از آن، این ادعا را مطرح میسازند که تأثیر گرایشهای مختلف پستمدرنیسم بر تولیدات فرهنگی بیش از آن چیزی است که تصور میشود. کارتونهای جدید به عنوان یکی از تولیدات فرهنگی که کودکان را مخاطب قرار میدهند، مشحون از نشانههایی پستمدرنیستی هستند که حمله به فراروایتها، جوهر ستیزی، نفی حقیقت، نفی بازنمایی، نفی سوژهگی و چندپارهگی هویت از جمله آنهاست. تحلیل نهایی گزارش این است که کودک از ابژه تربیتی در گفتمان مدرن به سوژه سرگرمی در گفتمان پستمدرن تبدیل شده است.