سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایرانپژوهشهای ارتباطی2538-2977218020151201Examining Iranian Society Attitude Towards Social Media Using “Q” Methodologyپنداشتها و برداشتهای موجود در جامعه درباره شبکههای اجتماعی با استفاده از روش کیو9351533210.22082/cr.2015.15332FAمهرزاد بهمنیکارشناسی ارشد تحقیق در ارتباطات، دانشکده صداوسیماعباس محمدی شکیبادانشجوی دکترای جامعهشناسی، دانشگاه پیام نور تهرانJournal Article20140709There are different mentalities in Iran regarding social media, their influence over culture and human communications as well as functions and dysfunctions. Using “Q” methodology, the present research aims to identify the current mentalities and attitudes towards this issue. Findings indicate that there are three dominant mentalities regarding social media in Iranian society. The first attitude towards social media is positive and defensive. The second mentality represents those bearing a negative view towards such media. These individuals believe that foreign-based social media have a mission to damage Iranian-Islamic ‘pure’ culture. The third attitude takes a moderate look at social media, evaluating them with cultural and traditional measures.ذهنیتهای مختلفی در خصوص فعالیت شبکههای اجتماعی در ایران، تأثیر آنها بر حوزه فرهنگ و ارتباطات انسانی و همچنین کارکردها و کژکارکردهایشان وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نگرشهای موجود و الگوهای مختلف تفکر در این حوزه است. بر همین اساس، در این پژوهش برای شناسایی این نگرشها از روش کیو استفاده شده است. نتایج نشان میدهد سه ذهنیت غالب در خصوص شبکههای اجتماعی در جامعه وجود دارد، دارندگان ذهنیت نخست، نگاه مثبت و مدافعانهای به شبکههای اجتماعی دارند و از این رسانهها با عنوان ظرفیت بیبدیل عرصههای مختلف یاد میکنند. ذهنیت دوم، نماینده افرادی است که موضعی منفی نسبت به شبکههای اجتماعی اتخاذ کردهاند؛ در این ذهنیت اعتقاد بر این است که شبکههای اجتماعی خارجی مأموریت دارند به فرهنگ اصیل اسلامی ـ ایرانی آسیب بزنند. افراد دارای ذهنیت سوم، نگاه میانهای نسبت به شبکههای اجتماعی دارند و به طور کلی آنها را از دریچه فرهنگ و سنت ارزیابی میکنند. ذهنیتهای مختلفی در خصوص فعالیت شبکههای اجتماعی در ایران، تأثیر آنها بر حوزه فرهنگ و ارتباطات انسانی و همچنین کارکردها و کژکارکردهایشان وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نگرشهای موجود و الگوهای مختلف تفکر در این حوزه است. بر همین اساس، در این پژوهش برای شناسایی این نگرشها از روش کیو استفاده شده است. نتایج نشان میدهد سه ذهنیت غالب در خصوص شبکههای اجتماعی در جامعه وجود دارد، دارندگان ذهنیت نخست، نگاه مثبت و مدافعانهای به شبکههای اجتماعی دارند و از این رسانهها با عنوان ظرفیت بیبدیل عرصههای مختلف یاد میکنند. ذهنیت دوم، نماینده افرادی است که موضعی منفی نسبت به شبکههای اجتماعی اتخاذ کردهاند؛ در این ذهنیت اعتقاد بر این است که شبکههای اجتماعی خارجی مأموریت دارند به فرهنگ اصیل اسلامی ـ ایرانی آسیب بزنند. افراد دارای ذهنیت سوم، نگاه میانهای نسبت به شبکههای اجتماعی دارند و به طور کلی آنها را از دریچه فرهنگ و سنت ارزیابی میکنند.https://cr.iribresearch.ir/article_15332_9aa7264a3a818688250cd94984cf90d7.pdfسازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایرانپژوهشهای ارتباطی2538-2977218020151201Examining the Role of Media in Public Policy Changes Using Media Framing and Policy Narrative Analysis Approachesنقش رسانه در تغییرات خط مشی عمومی با استفاده از چارچوببندی رسانه و تحلیل روایی خط مشی37601533310.22082/cr.2015.15333FAمسعود غلامپور راددکترای مدیریت رسانه، دانشگاه تهرانJournal Article20130930Shedding lights on the role of media in changing public policy is one of the key subjects of study in both fields, i.e. “media effect” and “policy change”. Drawing upon “media framing” and “narrative analysis” approaches, this survey-based research aims to introduce concepts and tools with which one can measure variables patterns in media and public policy spheres, and explain the way media affect public policy. In this research, one of the most significant public policies, that is directing subsidies purposefully (reforming subsidy rule), was case studied and the data were analyzed using time series and prediction techniques. The findings indicate that media could affect the plot of policy narratives through framing subjects; narratives could also provide valid predictions for policy changes.شناسایی نقش رسانه در تغییرات خطمشی عمومی یکی از موضوعات کلیدی در هر دو حوزه تأثیرات رسانه و تغییرات خطمشی است. پژوهش حاضر، با استفاده از چارچوببندی رسانه و تحلیل روایی خطمشی، مفاهیم و ابزارهایی ارائه شدهاند که با به کارگیری آنها، ضمن اندازهگیری رفتار متغیرهای رسانه و خطمشی عمومی، اندازهگیری و چگونگی تأثیرگذاری رسانه بر خطمشی عمومی تبیین شده است. در این پژوهش که با روش مطالعه موردی صورت گرفته، یکی از مهمترین سیاستهای عمومی؛ یعنی خطمشی هدفمندی یارانهها به عنوان موضوع مورد مطالعه انتخاب شده و دادههای مربوط، با استفاده از تحلیل سریهای زمانی و تکنیکهای پیشبینی تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد که رسانهها از طریق چارچوببندی موضوعات، بر شکلگیری پیرنگ روایتهای خطمشی تأثیر میگذارند و روایتها نیز پیشبینی معتبری از تغییرات خطمشی ارائه میدهند.https://cr.iribresearch.ir/article_15333_a9b45e736ed83fd2e9419b543bb6d1c9.pdfسازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایرانپژوهشهای ارتباطی2538-2977218020151201Satellite TV and Inter-Generational Value Convergenceتلویزیونهای ماهوارهای و همگرایی ارزشی بیننسلی61821533410.22082/cr.2015.15334FAمنصور ساعیدکترای علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطباییحسین حیدریدانشجوی دکترای جامعهشناسی سیاسی، هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهیاحمد ساعیکارشناسی ارشد برنامهریزی و رفاه اجتماعی، دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20130924Today mass media, television channels in particular, as the most important sources of producing, reproducing and distributing knowledge and information play a significant role in political, social and cultural developments in different communities. This study tries to examine the relationship between using satellite TV and inter-generational value convergence among adolescents and adults. A survey was conducted on two different generations, i.e. youths and adults residing in Tehran City. Some 767 individuals made up the samples and the data were gathered through a researcher-made questionnaire. The findings indicate that there is a correlation between watching satellite TV and the level of inter-generational value convergence. In most cases, however, this convergence is not positive and leads to a fall in young and adult generations’ inclination towards social values in Iranian society.در دنیای امروز رسانههای جمعی بویژه شبکههای تلویزیونی، به عنوان یکی از مهمترین منابع تولید، بازتولید و توزیع معرفت، نقش عمدهای در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف بر عهده دارند. در این پژوهش تلاش شده است تا رابطه بین بهرهمندی از تلویزیونهای ماهوارهای و همگرایی ارزشی بیننسلی در بین جوانان و میانسالان مورد بررسی قرار گیرد. روش انجام پژوهش، پیمایشی و جامعه آماری شامل دو نسل جوان و میانسال ساکن در شهر تهران بوده است. جمعیت نمونه، 767 نفر را در بر میگیرد. ابزار گردآوری دادهها نیز پرسشنامه محققساخته بوده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که ضریب نفوذ تلویزیونهای ماهوارهای در جامعه مورد مطالعه قابل ملاحظه است. بین بهرهمندی از تلویزیونهای ماهوارهای و میزان همگرایی ارزشی بیننسلی رابطه وجود دارد اما در بیشتر موارد، این همگرایی مثبت نیست و منجر به کاهش گرایش نسلهای جوان و میانسال به ارزشهای اجتماعی جامعه ایرانی شده است. https://cr.iribresearch.ir/article_15334_4abe868d86f7d7ea47269fb1a3d7ea65.pdfسازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایرانپژوهشهای ارتباطی2538-2977218020151201A Comparison Between Satellite TV and Iranian National Media (IRIB) Viewers in Term of Trust in Interpersonal Relationships (A Case Study of Women in Abarkuh City)مقایسه اعتماد در روابط میانفردی بینندگان شبکههای ماهوارهای و رسانه ملی (مطالعه موردی: زنان شهرستان ابرکوه)831041533810.22082/cr.2015.15338FAکاظم برزگر بفروییدکترای روانشناسی تربیتی، استادیار دانشگاه یزداسماعیل سعدیپوردکترای روانشناسی تربیتی، دانشیار دانشگاه علامه طباطباییسمیه زارع مهرجردیدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه یزدJournal Article20130723The present article aims to compare the level of trust in interpersonal relationships among viewers of satellite TV and IRIB with a focus on women aged between 20 and 35 from Abarkuh city. The research is a causative-comparative study which was carried out in 1393 (Iranian calendar) on 140 women watching both satellite TV and Iranian National TV. The findings indicate that there is a significant difference between the subjects watching these two clusters of media in terms of reliability and loyalty. The two groups were equal in terms of predictability. According to the findings, it seems that satellite TV viewers have a lower interpersonal trust compared to those watching Iranian national TV. In addition, the research findings show that satellite TV could possibly have a negative effect over its audience too; however, such factors as age, gender, education, profession etc. might have a play as well.هدف پژوهش حاضر، مقایسه اعتماد میانفردی در بینندگان شبکههای ماهوارهای و رسانه ملی در زنان 35ـ 20ساله شهرستان ابرکوه بوده است. این مطالعه از نوع علی ـ مقایسهای بوده و در سال 1393 روی 140 زن بیننده شبکههای ماهوارهای و رسانه ملی انجام شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بین آزمودنیهای بیننده شبکههای ماهوارهای و رسانه ملی در دو بعد قابلیت اعتماد و وفاداری، تفاوت معناداری وجود دارد و در بعد پیشبینیپذیری، هر دو گروه نسبت به هم برابر هستند و تفاوتی ندارند. با توجه به یافتههای به دست آمده از پژوهش به نظر میرسد بینندگان ماهواره نسبت به افرادی که رسانه ملی را تماشا میکنند، از اعتماد میانفردی پایینتری برخوردارند. هر چند متغیرهای دیگری همچون سن، جنس، تحصیلات، شغل و ... نیز میتواند بر اعتماد افراد تأثیرگذار باشد، این یافته نشاندهنده آن است که پدیده نوظهور ماهواره میتواند تأثیرات مخربی بر مخاطبان خود داشته باشد.https://cr.iribresearch.ir/article_15338_27dcb40813c9403a35e9ad2b51e1859a.pdfسازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایرانپژوهشهای ارتباطی2538-2977218020151201Semiotic Analysis and Narratology of Verbal and Non-Verbal Communications in BBC Persian Newsنشانهشناسی و روایتشناسی ارتباطات کلامی و غیرکلامی اخبار شبکه بیبیسی فارسی1051281533910.22082/cr.2015.15339FAمریم بورقانی فراهانیکارشناسی ارشد مدیریت رسانه، دانشگاه تهرانJournal Article20130518This article aims to study the role of non-verbal communications in conveying the BBC Persian Channel’s media ideology. Furthermore, it aims to explore the extent to which this goal is compatible with Iranian audience’s cultural attributes and considerations. Semiotics and narratology are the two qualitative methodologies used in this research. Samples included 60 pieces of news broadcast from the BBC Persian during Bahman and Esfand (Persian months). The findings indicate that non-verbal communication (body language, dressing, hairstyle, images) reinforces verbal communication, and this is done based on the audience’s cultural attributes. News stories are often multi-narrative, fluctuating between two sad-endings.مهمترین هدف این پژوهش، بررسی نقش ارتباطات غیرکلامی در انتقال ایدئولوژی رسانه ای مانند شبکه بیبیسی فارسی است. اینکه این هدف تا چه حد همگام با ملاحظات و ویژگیهای فرهنگی مخاطب ایرانی این رسانه بوده است. پژوهش حاضر از طریق روششناسی کیفی، بررسی نشانهشناختی و روایتشناختی، مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش تعداد 60 خبر از گزارشهای خبری شبکه تلویزیونی بیبیسی در بازه زمانی دو ماهه (بهمن و اسفند سال 1389) انجام گرفته است. نتایج نشان میدهد؛ ارتباط غیرکلامی (ویژگیهای زبان بدن، لباس و مو، تصاویر) در انتقال پیام، ارتباط کلامی را همراهی میکند و این فرایند، با توجه به ویژگیهای فرهنگی مخاطبان صورت میگیرد؛ داستانهای خبری اغلب چندروایتی هستند و پایان آنها بین دو نتیجه تلخ در نوسان است. https://cr.iribresearch.ir/article_15339_e9faac0bd195af6ba85a1f86f45cc724.pdfسازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایرانپژوهشهای ارتباطی2538-2977218020151201Phenomenological Study of Mothers Experiences Regarding Satellite TV’s Impacts on Adolescentsمطالعه پدیدارشناسانه تجارب مادران از اثرات ماهواره بر نوجوانان1291551534010.22082/cr.2015.15340FAخلیل سلطان القرائیدکترای توسعه آموزش و پرورش، استاد دانشگاه تبریزسمیه مولا قلقاچیدانشجوی دکترای برنامه ریزی درسی، دانشگاه تبریزJournal Article20140608Mass Media, satellite TV channels in particular, play a significant role in promoting individuals lifestyles, particularly those of adolescents. The present research aims to study mothers’ experiences with regard to the impacts of exposure to satellite TV on adolescents. Adopting a phenomenological approach and purposeful sampling, this qualitative research was carried out through semi-structured interviews. The recorded interviews were first transcribed and then analyzed using Smith’s proposed model (1995). The findings reveal five main themes, i.e. “satellite users motivation”, “positive functions”, “negative functions”, “change in lifestyle” and “proposed solutions”, and several peripheral themes. The findings could provide a clear picture of mothers’ experiences regarding the impacts of satellite TV on adolescents.رسانههای جمعی بویژه شبکههای تلویزیون ماهوارهای، نقش مهمی در رشد جنبههای گوناگون زندگی افراد بویژه نوجوانان ایفا میکنند. پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تجربیات مادران از اثرات ماهواره بر روی نوجوانان انجام شده است. این مطالعه به شیوه کیفی و به روش پدیدارشناسی با نمونهگیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه نیمهسازمان یافته انجام پذیرفته است. مصاحبهها پس از ضبط، سپس به صورت کتبی اجرا و به روش پیشنهادی اسمیت (1995)تجزیه وتحلیل شدهاند. یافتههای حاصل از تجربیات مادران در پنج مضمون اصلی «انگیزش کاربران ماهواره»، «کارکردهای مثبت»، «کارکردهای منفی»، «تغییر سبک زندگی» و «راه حلهای پیشنهادی» و چندین مضمون فرعی بیان شده است. این یافته ها میتوانند تصویری روشن از تجربه مادران در خصوص اثرات ماهواره بر روی نوجوان ارائه دهند. https://cr.iribresearch.ir/article_15340_54408a54336f1679d5ad29451e82d144.pdfسازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایرانپژوهشهای ارتباطی2538-2977218020151201Relationship Between Level of Exposure to TV and Elementary School’s Obesity and Stressرابطه میان زمان تماشای برنامههای تلویزیون با اضافه وزن و اضطراب دانشآموزان ابتدایی1571771534110.22082/cr.2015.15341FAآمنه دقیقی خداشهریکارشناسی ارشد روانشناسی کودکان استثنایی، عضو باشگاه پژوهشگران جوان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزلیلا بانشیکارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه شیرازJournal Article20120820Today television is an important part of children life across the globe. Though this media could have lots of positive effects, it might lead to certain negative deep impacts. This research aims to study the relationship between the level of exposure to television and elementary school students’ obesity and stress. This correlational study was carried out on fifty 4th and 5th graders in an elementary school in Tehran city. Findings indicate that there is a significant correlation between the level of exposure to television and elementary school students’ obesity and stress. Thus, a decrease in TV exposure could help keep the society healthier. امروزه تلویزیون، بخش مهمی از زندگی کودکان دنیا را به خود اختصاص داده است. هر چند تلویزیون تأثیرات مثبت زیادی دارد، گاهی نیز تأثیرات منفی عمیقی به جا میگذارد. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه میان زمان تماشای برنامههای تلویزیون با میزان اضافه وزن و اضطراب دانشآموزان ابتدایی بوده است. این پژوهش، بر روی 50 نفر از دانشآموزان پسر مقاطع چهارم و پنجم ابتدایی، در یکی از مدارس ابتدایی شهر تهران انجام شده است. یافتهها نشان میدهد، بین زمان تماشای برنامههای تلویزیون و اضافه وزن، اضطراب و اضطراب حالت دانشآموزان رابطه معنادار وجود دارد. این مطالعه همبستگی مثبتی را بین مدت زمان تماشای تلویزیون با اضافه وزن و اضطراب کودکان نشان داد، بنابراین، کاهش مدت زمان تماشای تلویزیون میتواند به نحو فزایندهای، به سلامت عمومی جامعه کمک کند. https://cr.iribresearch.ir/article_15341_9ac9fea18330f632162706a481af7dad.pdf