نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دکتری علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

چکیده

یکی از الگوهای رمزگذاری پیام در سریال‌های صداوسیما، گنجاندن رمزگان مرجح سریال در قالب گفت‌وگوها و رفتار یک شخصیت «کاملاً سفید و مثبت» است. بررسی محتوای پربیننده‌­ترین سریال‌های صداوسیما در 15 سال اخیر، رواج این الگو را در سریال‌­های صداوسیما نشان می‌­دهد. مقاله حاضر که برگرفته از پژوهش­‌های نگارنده در حوزه مصرف سریال­‌های پربیننده صداوسیماست، بر نحوه مواجهه مخاطبان با این الگو و شخصیت‌­ها و نیز نحوه رمزگشایی آنان از این شیوه مرجح کردن رمزگان، تمرکز کرده است. یافته­‌های ارائه شده، از مصاحبه‌­های نیمه‌­ساختاریافته فردی و گروهی با 74 نفر از مخاطبان سریال‌­های پربیننده صداوسیما استخراج شده و اظهارات آنان را در خصوص شخصیت‌های سفید و مثبت سریال­ها و الگوی ذکر شده، در قالب بازخوردهای هیجانی و شناختی صورت‌بندی و ارائه کرده است. یافته‌­ها، حاکی از آن است که بازخوردهای مشارکت‌کنندگان، عمدتاً در حوزه بازخوردهای هیجانی و شناختی منفی قرار می‌گیرند. بر اساس یافته‌­ها و در توافق با دیدگاه­‌های شناختی در خصوص هیجانات، مواجه مخاطبان با متون و سریال‌های تلویزیونی بسیار پیچیده­‌تر از آن است که با گنجاندن پیام سریال در گفتار و رفتار «شخصیت­‌های کاملاً سفید و مثبت» و ارائه پیام مستقیم، بتوان مخاطب را تحت‌تأثیر قرار داد.
 

تازه های تحقیق

محدودیت و نوآوری

محدودیت درخور توجه در پژوهش ­های بررسی خوانش مخاطبان در خصوص سریال­ ها، این است که لازم است به مخاطبانی مراجعه شود که سریال یا

سریال­ های مورد نظر را دیده و داستان، شخصیت ­ها، محتوا و پیام سریال را در ذهن داشته باشند. با توجه به گستردگی محتوای این ژانر، امکان ارائه آن به شرکت‌کنندگان قبل از مصاحبه­ ها نیز وجود ندارد (در خصوص برخی ژانرها نظیر آگهی ­های بازرگانی و اجتماعی و خبر، امکان ارائه محتوا قبل از مصاحبه وجود دارد). برای مواجهه با این محدودیت­ ها، پژوهش­ های منبع مقاله حاضر، اولا بر سریال­ های پربیننده صداوسیما متمرکز شده‌اند تا تعداد بیشتری از مخاطبان، سریال ­ها را دیده باشند و محقق محدود به دسته ­های خاصی از مخاطبان نگردد و بتواند دسته ­های گوناگون مخاطبان را پوشش دهد. ثانیا در خصوص سریال­های جدید تلاش شده، مصاحبه­ ها با کمترین فاصله از زمان پخش و اتمام سریال انجام شود تا مخاطبان در حین پاسخ به پرسش‌ها و ابراز دیدگاه­ ها و بازخوردهایشان، سریال را به خاطر داشته باشند. در مواردی هم که بین پخش سریال و مصاحبه ­ها فاصله افتاده، تلاش شده تا با نمایش سکانس ­های معرف، سریال برای مخاطب یادآوری شود. باید توجه داشت که با توجه به شاخص بودن سریال­ های مورد بررسی، یادآوری کلیت، داستان و پیام سریال چندان مشکل نخواهد بود. به عنوان مثال، بسیاری از مردم، سریال ­هایی شاخص مانند «پدرسالار»، «نرگس»، «فاصله ­ها» و ... را تماشا کرده ­اند و با دیدن چند سکانس معرف، محتوا و پیام سریال را به یاد می­آورند و به بیان دیدگاه­ های خود در خصوص سریال و مسائل مطرح شده در آن می­پردازند. تجربه نشان می‌دهد که سریال و داستان آن، بهانه ­ای برای ورود شرکت‌کنندگان به بحث در خصوص موضوعاتی است که سریال پیامی را در آن خصوص مرجح کرده و سعی در جذب مخاطب یا تأثیرگذاری بر او  مطابق سیاست محتوایی مد نظر رسانه، دارد. بر این اساس، به خاطر آوردن کلیت و داستان سریال و شخصیت­ ها، برای شروع مصاحبه و بحث کفایت می­ کند و اغلب در خلال مصاحبه­ های فردی و گروهی، نحوه مواجهه مخاطب با مسئله برجسته شده در متن و نیز با خود متن و رسانه، نمود پیدا می­ کند.

محدودیت دیگر در مطالعات خوانش، آن است که جدا کردن مخاطب از محیط زندگی روزمره او (مثلاً دعوت از شرکت‌کننده برای حضور در بحث گروهی در یک محیط رسمی) باعث می­شود که دیدگاه­های او تحت تأثیر موقعیت مکانی یا فضای جلسه و افراد قرار گیرد. برای مواجهه با این محدودیت، تلاش شده تا جایی که بشود در محیط ­های زندگی روزمره مخاطبان و بدون اخلال جدی در فعالیت­ های روزمره آنان، شرایط گپ و گفت و مصاحبه فردی و گروهی فراهم گردد.  

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

The Emotional and Cognitive Feedbacks of the Audience of Popular Television Series About the "White and Positive" Heroes of the Series

نویسنده [English]

  • Mohammad Fathinia

Social Communication Sciences, Allameh Tabatabai University, Tehran, Iran

چکیده [English]

One of the patterns of encoding messages in TV series is to include the preferred codes of the series in the form of dialogues and behavior of a "quiet white and positive" character. Examining the content of the most watched TV series in the last 15 years shows the prevalence of this pattern in TV series. The present article, which is derived from the author's research in the field of the consumption of popular television series, focuses on how the audience encounters this pattern and characters, as well as how they decipher the preferred codes. The research data was collected through semi-structured individual and group interviews with 74 viewers of popular TV series. The findings showed that the feedbacks of the interviewees are mainly negative emotional and cognitive. Based on the findings and in agreement with the cognitive views about emotions, the audience's encounter with contents and television series is much more complicated than that by including the message of the series in the speech and behavior of " quiet white and positive characters" and Presenting a direct message can influence the audience.

کلیدواژه‌ها [English]

  • TV Series
  • Audience
  • Emotional and Cognitive Feedback
  • Encoding/Decoding
استوری، جان. (1389). مطالعات فرهنگی درباره فرهنگ عامه (ترجمه حسین پاینده). چاپ دوم، تهران: آگه.
بنت، اندی. (1386). فرهنگ و زندگی روزمره (ترجمه حسن چاوشیان و لیلا جوافشانی). چاپ اول، تهران: اختران.
بنی‌اسدی، مبینا. (1388). سریال های تلویزیونی و زندگی روزمره (پژوهشی در میان دختران جوان). پایان‌نامه کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
سرکاراتی، پریسا. (1387). تفسیر زنان از بازنمایی هویت زنانه در تلویزیون. پایان‌نامه کارشناسی ارشد ارتباطات، دانشگاه تهران.
سهیلی­ فرد، بهرام. (1400). تأثیر محتوای هیجانی پیام­های رسانه ­ای بر حافظه کاری مخاطب. تهران: مرکز تحقیقات صداوسیما.
کلانتری، مونا و محمد، رضایی. (1390). خوانش مخاطبان سریال­ های شبکه ماهواره­ای فارسی وان. زن در فرهنگ و هنر (پژوهش زنان)، 3(2)، 24-5.
علیزاده، عبدالرحمان. (1392). خبر و زندگی روزمره؛ گفتمان خبری رسانه ­ها و خوانش مخاطبان. پایان‌­نامه دکترای ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
علیمحمدی، محبوبه. (1397). بررسی مؤلفه‌های سبک زندگی بومی در سریال­ های تلویزیونی، مطالعه فرایند پیش ­تولید، تولید و مصرف. پایان‌نامه دکترای ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
فتحی‌نیا، محمد. (1392). فرهنگ تلویزیونی و زندگی روزمره جوانان؛ پژوهشی در روایت و مصرف سریال‌های پربیننده تلویزیونی. پایان‌نامه دکترای ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
لمبو، ران. (1388). تأملی در تلویزیون (ترجمه حسین پور قاسمیان). تهران: دانشگاه صداوسیما.
محمدی، جمال. (1386). تلویزیون و هژمونی فرهنگی؛ قرائت‌های زنان از سریال‌های تلویزیونی. پایان‌نامه دکترای جامعه‌شناسی، دانشگاه تهران.
مهدی­‌زاده، سیدمحمد. (1389). نظریه‌های رسانه؛ اندیشه ­های رایج و دیدگاه­ های انتقادی. تهران: همشهری.
Ang, I. (1985). Watching Dallas. London: Methuen.
Bennett, T. & Woollacot, J. (1987). Bond and Beyond. Macmillan.
Braun, V. & Clarke, V. (2006). "Using thematic analysis in psychology", Qualitative Research in Psychology, 3 (2), 77- 101.
Brusse, E. (2015). " Educational Storylines in Entertainment Television: Audience Reactions Toward Persuasive Strategies in Medical Dramas". Journal of Health Communication International Perspectives , 20 (4), 396-405.
Castello, E. (2010). " Dramatizing proximity: Cultural and Social Discourses in Soap Operas from Production to Reception". European Journal of Cultural Studies, 13(2), 207-233.
Gledhill, C. (1988). "Pleasurable Negotiations", in "Feminist Film Theory: A Reader"(1999),  166-179, Edinburgh University Press.
Hobson, D. (1982). " Crossroads: The Drama of a Soap Opera ", London: Methuen.
Hobson, D. (1990)." Women Audience and Worke place ", In Brown, Mary Ellen"Television and Womans Culture, London: Sage.
Laughey, D. (2007). "Key themes in Media Theory", McGraw Hill Publication.
Lull, J. (1982). "How Families Select Television Programs: A Mass‐Observational Study". In Journal of Broadcasting (2009), 26 (4), 801-811.
Morely, D. (1980). " Nationwide Audiences ", London: British Film Institute.
Morely, D. (1986), " Family Television", London: Comedia.
Schrøder, k. C. (2000). "Making Sense of Audience Discourses: towards a Multidimensional Model of Mass Media Reception". European Journal of Cultural Studies, 3 (2), 233-258.
Stacey, J. (1992). "Star Gazing: Hollywood and Female Spectatorship", London: Routledge.